آقای روحانی ! کدام حقوق شهروندی ؟!

 ----------------------------

 
پس از جلسه ی پرطمطراق معارفه و تودیع وزرای کشور ، تیتر و سوتیترهای خیلی از روزنامه های سراسری و نشریات متعدد ، رنگ و لعاب ملی و فرهنگی به خود گرفت و همه یک کلام و یک مرام ، از تکیه کلام رئیس جمهور روحانی مبنی بر رعایت " حقوق شهروندی " و حقوق اقلیتها و اقوام و ... پرده برداشتند ... .
اینک ؛
در کشوری که منشور جهانی حقوق بشر ، هنوز کا...
ملا پذیرفته نشده ؛
در کشوری که خیلی از اصول قانون اساسی و از جمله اکثر اصول و مباحث مربوط به همین حوزه ی حقوق شهروندان ایرانی و اقلیتها و اقوام یا اجرا نگردیده و یا 35 سال است گرد فراموشی بر آن نشسته ؛
دلیل تأکید دولت بر این مقوله چه می تواند باشد ؟!
...
آقای رئیس جمهور ،
آیا " حقوق شهروندی " ، تا دولت شما رعایت و اجرا می شده ؟
اگر نه ؛ عله العلل و موانع آن چه بوده ؟
اگر بله ، دلیل پردازش به این مقوله از سوی شما چیست ؟
اگر رعایت می شده ، اما ناقص و ناقض ؛ برنامه ها و ضمانت اجرایی آن توسط شما چیست ؟
آیا در همین راستا ، اقوام و اقلیتها به حق و حقوق پایمال شده و مطالبات قانونی و مشروع خود دست خواهند یافت ؟
آیا برنامه ی خاصی برای نهادینه سازی قانون و اجرای عدالت در جامعه ی ایرانی دارید که بر اساس آن ، هر یک از آحاد ملت از حقوق مساوی در تأمین مسکن و شغل و معیشت و زندگی برخوردار باشند ؟
آیا هر یک از اقوام ایرانی - مثلاً قومیت ترک ( با دارا بودن اکثریت نسبی در کشور ) - خواهند توانست مطابق تصریح اصل 15 قانون اساسی کشور ، در کنار زبان فارسی ، ادبیات و زبان مادری خود را تحصیل کنند ؟!
آیا اقوام و اقلیتها ، از رادیو و تلویزیون اختصاصی و مستقل ، برخوردار خواهند شد ؟!
آیا ایده ی مجرم انگاری شهروندان در مراودات و آمد و شدهای اجتماعی ، از سوی هر مأمور و نهادی نظامی و انتظامی ، حذف خواهد شد ؟!
آیا از اقوام و اقلیتها ، در کابینه و معاونتهای مربوط ، استفاده خواهید کرد ؟!
آیا تعریف دیگر و نوینی از " جرم سیاسی " ارائه خواهید کرد ، که شکل و ضمانت اجرایی آن با دولتهای قبلی متفاوت باشد ؟!
آیا ... ؟
 

هر گونه كپي و انتشار مطالب اين وبلاگ ، بدون اطلاع نویسنده ، ممنوع !

 

التماس می کنیم ، مرحمت نموده ، " از ما تجلیل فرمایید " !

      همه ساله ،

     در آستانه ی روز خبرنگار ، در گوشه و کنار این سرزمین اتفاقاتی می افتد ؛ جشن تجلیل از مقام خبرنگاران ، ضیافت افطاری ، ولیمه ی مطبوعاتی ، اهدای لوح ، تمجید پیشکسوتان خبر و حرفه ی خبرنگاری ؛ و ... !

     جالی بسی تأسف است که عده ای از واردین تصادفی و بی هدف در رسانه ها و مطبوعات این استان ، نیز نشریات شهرستانی و دفاتر روزنامه های سراسری ؛ به پیشواز چنین روز و چنان مراسمی می روند . یعنی قبل از این روز ، التماس دعا می کنند که مقامی و دستگاهی و نهاد و نماینده ی مجلسی برایشان مراسم بزرگداشت بگیرد (!) ؛ بعد از سپری شدن چند روز ، چون به نان و نوایی نمی رسند و دستشان از دریافت کادو و نشخوار {!} کردن چند رقم غذا و ... کوتاه می شود ؛ داد و فریاد می کشند که کسی و اداره ای و مقامی ، قدر خبر و خبرنگار و مطبوعات و رسانه ها را نمی داند !!

        یکی از چندین دلیل ازدحام عناصر خودشیفته و جوانکان آماتور در دفاتر نشریات و رسانه های مکتوب و مجازی ، امتیازات و مجوزهای زنجیره ای و فله ای است که از سوی دستگاههای متولی امور فرهنگی و اطلاع رسانی به نشریات و پایگاههای خبری داده می شود ؛ که متأسفانه در سالهای اخیر ، شاهد وفور آن هستیم . برای همین است که با ترافیک شدید و مدیریت نشده و غیر قابل مهار دفاتر مطبوعاتی مواجه می شویم که اهالی آن سالی یکبار یک نشریه ی تخصصی ورق نمی زنند ؛ کتابی نمی خوانند ؛ کلاس آموزشی و مهارتی نمی بینند ؛ با اساتید حوزه ی خبر و علوم ارتباطی هیچ رابطه و مراوده ای ندارند ؛ و ... .

     دقیقاً به خاطر همین مسائل است که استان آذربایجان غربی ، از توسعه و رشد متوازن و مورد انتظار بی بهره است و عملکرد مدیران دستگاهها و مقامات دولتی و خصوصی از دید دوربین ها و سوالات و تحلیل های قوی و نقادانه و راهگشا ، در امان می مانند .

     در طی روزهای اخیر نیز ، در حالی که هنوز یک هفته از " روز خبرنگار " امسال نمی گذرد ، عده ای برداشته اند از خود مقاله زده اند ، فضاهای مجازی را پر کرده اند از نکات بی اهمیت و ریز و درشتی که ظاهراً برای خالی نبودن عریضه و خوشآمد مقامات و مسوولان است ، ولی باطناً عمق فاجعه را نمایان می سازد .

عده ی قلیلی از آقایان که از قضای روزگار معروف و مشهور شده اند به پیشکسوتی خبر و رسانه ، حرفهایی زده اند که با روح و محتوای اصول و فروع خبرنگاری حرفه ای و روزنامه نگاری مستقل رابطه و سنخیتی ندارد . کسانی که قلم و خبر و نشریه و سایت و وبلاگ را در خدمت قدرت و فلان مقام و مسائل روز به کار می گیرد ، لازم نیست اسم و سمت خود را در ردیف خبرنگار و فعال رسانه ای بیاورد .

       صاحب این مطلب ، سعی می کند حرفهایش منطقی و دور از حب و بغض باشد ؛ نیز اذعان می کند که وکیل مدافع کسی و مدعی العموم قانون و اجتماع نیست ؛ لیکن کسانی که قدم در حوزه ی رسانه و مطبوعات می گذارند ، بعنوان مدعی این حرفه ، باید از حداقل های قانونی و مرام صنفی و آموزه های علمی و فنی سر رشته داشته باشند ؛ این حداقل انتظار از یک خبرنگار و اهل رسانه است .

      خبرنگاران و رسانه داران مستقر در این استان و مرکزش اورمیه ، به سیاق گذشته ، عادتها و تکیه کلام روزمره ی خود را در چنین ایام خاص نیز رها نمی کنند و تا می توانند با قربان صدقه رفتن به صاحب منصبان و دستگاههای دولتی و ... ، تنور چاپلوسی و تزویر و تلبیس را داغ و داغتر می کنند . 

      اینها ، در حقیقت داغ ننگ است بر تارک گذشته و حال مطبوعات و رسانه ها ؛ که آیندگان با افسوس و شگفتی ، آنها را مطالعه کرده و بر پیشینه و تاریخ سراسر مجعول و مصنوعی مطبوعات شهر و استانشان خواهند خندید و انگشت به دهان خواهند ماند .

      ... هیچ امیدی به بازسازی این فضاها و ذهنیت افراد مسمی به خبرنگار و اهل رسانه ، در کوتاه مدت نیست ؛ لااقل در این منطقه ثابت گردیده که اراده های ضعیف بر جایگاههای قوی و موثر تکیه زده و بالشی نرم و نازک از مطبوعات و جراید برای خویشتن تدارک دیده اند که دل کندن از آن برای خودشان سخت و جانفرساست و برای دیگران نیز برابر با تهدید و تخریب و حذف و بایکوت و ... !

    این سخن و این گلایه ها ، دنباله دار است ؛ لیکن به اطاله ی کلام و تکرار مکررات نیازی احساس نمی کنم .   

  

هر گونه كپي و انتشار مطالب اين وبلاگ ، بدون اطلاع نویسنده ، ممنوع !

خبرنگار ، خطر نمی کند !

 

( منتشره در نشریه ی فردای ما - سه شنبه / ۱۵ مرداد ۱۳۹۲)

 

" خطر " هم " خبر " کند ؛

" خبرنگار " ، خطر نمی کند !

سالها از این پیشتر ، در پاتوق یکی از دوستان نشسته بودیم . دو نفر خانم چادری وارد شدند. بعد از انجام کاری که در آن واحد داشتند ، دوستم رو به من نمود و گفت : "اینها هم همکار شما هستند ؛ خبرنگارند . "

ضمن ابراز خوشوقتی و خوشحالی از دیدار و آشنایی شان ، با تغییر حالت چهره ام ، تعجبم را به آن خانمها و دوستم القا نمودم . بعد دیدم زیاد حالی شان نشد ، با زبان ایما و با کلی تعریف و تمجید از کار و جایگاه خبر و خبرنگار ، به ایشان گفتم که خبرنگار نیستند . زیرا ، خبرنگار ابزار کار دارد ؛ دوربین حمل می کند ؛ همیشه مترصد خبر و پذیرای خطر است ؛ وظیفه ( رسالتی بزرگ ) دارد ؛ راحت وارد اجتماع نمی شود و به آسانی در ملاء عام و دید افکار عمومی ظاهر نمی شود .

ایشان ، ضمن دفاع از اعتبار و جایگاه خود ( ! )، با توضیحاتی که دادند ، خواستند مرا متوجه کنند که خبرنگار صدا و سیما هستند .من که توجیهات ایشان را شنیدم ، باز روی حرف قبلی و نیت اصلی ام از طرح موضوع حیاتی و ارزشمند " خبر و خبرنگاری " ، بر مواضع خودم تأکید کردم . دو نفر خانم ، بی ابزاری و دست خالی بودن خود را چنین موجه نشان دادند که : " ما خبرنگاریم ؛ ولی منتظر دستور و تصمیم مافوق . هر روز تابلوی اعلانات مرکز را می بینیم ، اگر دستور تهیه ی خبر و یا حضور در محل سوژه ای بود ، می رویم ؛ در غیر اینصورت ، کاری به کار کسی نداریم . "

... هدف این جانب از ذکر این پیشینه و یادآوری گفتمان چند نفره ، همین مطالبی است که در کمال ایجاز و از سر دردی ، برایتان می نویسم .

دوستان مخاطب و خوانندگان گرامی این نشریه ، ببینید ، این وضعیت مختص مرکز صدا و سیمای استان و یا بخشهای خبری رسانه های دولتی دیگر نیست ؛ این اوضاع – متأسفانه – در دفاتر نشریات و اکثر قریب به اتفاق مطبوعات محلی ما نیز جریان دارد . خبرنگاران نشریات استان و بویژه اورمیه ، نه فقط منتظر دستور مقام مسوول در دفتر نشریه و یا همان مدیر مسوول هستند ، بلکه کار به آن صورت شاق و حرفه ای و حس برانگیز خبری هم نمی کنند .

...

هر گونه كپي و انتشار مطالب اين وبلاگ ، بدون اطلاع نویسنده ، ممنوع !

ادامه نوشته

" روز خبرنگار " ، مبارک !

 

     ۱۷ مرداد  ؛

        " روز خبرنگار " ، بر تلاشگران راستین عرصه ی خبر ، روزنامه نگاران مستقل ، نویسندگان آزاداندیش و دست اندرکاران مطبوعات ، مبارک و فرخنده باد !

         به امید آزادی مطبوعات و رسانه ها ، آزادی روزنامه نگاران در بند ، رفع فیلترینگ از رسانه های خبری و اطلاع رسانی ، رفع محدودیت از نشریات کشوری و محلی ، حاکمیت صلح و دوستی بر روابط ملتهای جهان .

 

                                                                                              حاجی وند

 

 

فردا ؛ روز " خبرنگار " !


 ------------------------- 
 
فردا روز خبرنگار است ؛
هر چند این روز ، به شهادت یک خبرنگار از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف افغانستان توسط طالبان مربوط می شود ؛ لیکن در مناسبات تقویمی ایران به " روز خبرنگار " در معنی عامش موسوم گردیده .
این روز را به فال نیک می گیریم و - { هر چند با توجه به شکل گیری سه روزه ی دولت ، درخواستی زودهنگام است و شاید نتیجه ندهد ! } - ...
از دولت یازدهم انتظار داریم دستور بازگشایی خانه ی روزنامه نگاران ایران ( دفتر پلمپ شده توسط قاضی مرتضوی به سال 1388 انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران ) ، را صادر نمایند .
البته امید هست این خانه ، سرنوشتی مشابه با خانه ی سینما پیدا نکند ! که دولتی خواست با بازگشایی آن در واپسین لحظات عمرش امتیازی هنری و فرهنگی کسب کند و عده ای دیگر شبانه قفلش نمودند !!
... انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران قانونی بود ؛ قانونی اداره می شد ؛ قانونی انتخابات برگزار می کرد و هیئت مدیره و بازرسین را تعیین می نمود ؛ اما ، بصورت غیر قانونی و در آبستن حوادث ناگوار 88 ، توسط چند نفر به فرمایش قاضی مرتضوی ( که همیشه با نشریات مستقل و روزنامه نگاران دیگراندیش مشکل داشته ) ؛ شبانه پلمپ گردید !

...
16 مرداد
1392

 

هر گونه كپي و انتشار مطالب اين وبلاگ ، بدون اطلاع نویسنده ، ممنوع !